کد خبر:
619104
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۸/۷/۲۱ -
23:40
بانک ورزش- رسول بهروش
سپاهان خواهان تعويق بازي حذفياش با پيكان بود، اما براي اجراي اين قانون يك مليپوش كم داشت. در همين فاصله اميد نورافكن به شكلي غيرمنتظره به تيم ملي بزرگسالان فرا خوانده شد تا بازي سپاهان هم به طور اتوماتيكوار عقب بيفتد. همين مساله كافي بود تا در فضاي پر از سوءظن فوتبال ايران، اين بار تيم اصفهاني به برخورداري از حمايتهاي جانبي متهم شود و در موردش بگويند فدراسيون هواي سپاهان را داشته است. 48 ساعت بعد از اوجگيري انتقادات اما امير قلعهنويي، سرمربي طلاييپوشان به ماجرا واكنش نشان داد و گفت: «فقط ميتوانم بگويم كافر همه را به كيش خود پندارد. آنهايي كه از اين حرفها ميزنند، لابد خودشان قبلا از اين كارها كردهاند.» در اين مورد دو نكته مهم وجود دارد.
نكته اول؛ بعيد است زير كاسه دعوت از نورافكن، نيمكاسه خاصي باشد. او جزو خوبهاي ليگ نوزدهم بوده و طبيعي است كه مارك ويلموتس علاقه داشته باشد در اين اردو چنين بازيكني را زير نظر بگيرد. به علاوه بايد خيلي بددل و بدگمان باشيم كه فكر كنيم سرمربي بلژيكي تيم ملي تا اين حد توصيهپذير است و به دستور فدراسيون، صرفا براي لغو يك بازي باشگاهي در ليست بازيكنانش دست ميبرد. در اين مورد به نظر ميرسد حق با باشگاه سپاهان بوده و اين تيم بيدليل متهم شده است.
و اما نكته دوم و مهمتر؛ استدلال امير قلعهنويي در مورد «كافر همه را به كيش خود پندارد» عالي است. با همين يك استدلال، شايد بتوان حداقل نيمي از ادعاهاي بزرگ و مهم قلعهنويي در دو دهه گذشته را زير سوال برد. اصلا چرا راه دور برويم؟ همين فصل گذشته امير قلعهنويي بارها و بارها از مهندسي شدن نتايج ليگ به سود پرسپوليس سخن گفت و البته قرار شد بعد از پايان رقابتها، اسناد و مدارك اين ادعا را منتشر كند؛ وعدهاي كه هرگز محقق نشد و نخواهد شد. حالا سوال اينجاست كه آيا امير هم در مورد مهندسي نتايج، موضوع را «قياس به نفس» كرده و فدراسيون و سازمان ليگ را همكيش خودش دانسته بود؟ ما هيچ استدلالي خلق نميكنيم، فقط و فقط از منطق خود قلعهنويي كمك ميگيريم. او در ماجراي اخير ميگويد: «لابد خودشان قبلا از اين كارها كردهاند كه شك دارند»؛ خب وقتي شما به صراحت از تقلب برنامهريزيشده در مسابقات فوتبال حرف ميزنيد، يعني قبلا اتفاقات مشابه به سود خودتان رخ داده است؟ چه كسي بيشتر از امير قلعهنويي در اين فوتبال قهرماني دارد؟ و اگر مهندسي كردن ليگ، يك سنت رايج بوده باشد، چه كسي بيشتر از خود او ميتواند از اين موضوع نفع برده باشد؟ چطور ميشود اميرخان هر وقت صلاح ديد شخصا به زمين و زمان اتهام مفت بزند، اما وقتي خودش در موضع متهم قرار ميگيرد، بحث كيش و كفر را وسط بكشد؟ حالا امير ميتواند بنا به عادت ديرينهاش، اين سياهه را هم به شمار مقالههايي كه عليهاش نوشته شده بيفزايد، اما اين بار ما چيزي ننوشتيم، فقط از استدلال سوراخ يك مربي براي به چالش كشيدن خودش سود برديم؛ لابد يك گناه بزرگ ديگر از جانب آدمهاي فضول و حسود!